شهدا سال 66 -زندگینامه شهید علی اکبر احمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی اکبر احمدزاده »
شهیدان مست جام لایزالند فرشته صورت و عرشی خصالند علیاکبر سال 1346 در شهرستان نیریز میان خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و در محیط چنان خانوادهای رشد و نمو یافت تا این که به محیط علم و دانش گام نهاد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی سپری، سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر(عج) شد و پس از اتمام تحصیلات دوره راهنمایی به دبیرستان شعله نیریز راه یافت. تحصیل در دبیرستان را نیمهتمام رها کرده و به خدمت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی اکبر احمدزاده »
شهیدان مست جام لایزالند فرشته صورت و عرشی خصالند علیاکبر سال 1346 در شهرستان نیریز میان خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و در محیط چنان خانوادهای رشد و نمو یافت تا این که به محیط علم و دانش گام نهاد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی سپری، سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر(عج) شد و پس از اتمام تحصیلات دوره راهنمایی به دبیرستان شعله نیریز راه یافت. تحصیل در دبیرستان را نیمهتمام رها کرده و به خدمت...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید ناصر اشرف نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...
زندگینامه آزاده غلامرضا محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامرضا محمد حسینی فرزند فلک ناز، در نوزدهم فروردین ماه سال 1345 در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان نیریز، بنام بشنه در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در همان روستای زادگاهش پشت سر گذاشت. در 7 سالگی وارد دبستان آیت الله طالقانی روستای بشنه شد و تحصیلات ابتدائی را با موفقیت گذراند. به دلیل اینکه مدرسه راهنمائی و دبیرستان در روستای دور افتاده بشنه وجود نداشت، موفق به ادامه تحصیل نشده و در...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامرضا محمد حسینی فرزند فلک ناز، در نوزدهم فروردین ماه سال 1345 در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان نیریز، بنام بشنه در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در همان روستای زادگاهش پشت سر گذاشت. در 7 سالگی وارد دبستان آیت الله طالقانی روستای بشنه شد و تحصیلات ابتدائی را با موفقیت گذراند. به دلیل اینکه مدرسه راهنمائی و دبیرستان در روستای دور افتاده بشنه وجود نداشت، موفق به ادامه تحصیل نشده و در...
به یاد شهیدان عملیات کربلای هشت
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
گلشنعشقوشهادت لالههاآوردهاست صحن بستان شهادت ای عزیز عاشقان بهرآذینبندیگلزاردین احمدی تا دهد درس خدا جویی وعرفان و ادب حاج مقدادش اگر درجبههها نامیدهاند همچوکاوهیکجهان عشقوارادتبا خدا تا بخوانید آیههای پاک قرآن بهر ما تا بیفشاند بما عطرادب از بزم عشق تا کندگلزار عشق و معرفت را با صفا نو گل سرخ عزیزی ازعزیز دادور راستی ازگلشن عشق و شهادت با ادب مرحبا براین پسر همچونپدردرراه دین همچو استقبالی از دانشگه علم وکمال نوگل رعنا امینی از دیار عاشقان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
گلشنعشقوشهادت لالههاآوردهاست صحن بستان شهادت ای عزیز عاشقان بهرآذینبندیگلزاردین احمدی تا دهد درس خدا جویی وعرفان و ادب حاج مقدادش اگر درجبههها نامیدهاند همچوکاوهیکجهان عشقوارادتبا خدا تا بخوانید آیههای پاک قرآن بهر ما تا بیفشاند بما عطرادب از بزم عشق تا کندگلزار عشق و معرفت را با صفا نو گل سرخ عزیزی ازعزیز دادور راستی ازگلشن عشق و شهادت با ادب مرحبا براین پسر همچونپدردرراه دین همچو استقبالی از دانشگه علم وکمال نوگل رعنا امینی از دیار عاشقان...
خونی که بوی گیلاس می دهد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح میشود. بچههای گردان از راه میرسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو میکنند. سپس با حالت طنز به همدیگر میگویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس میدهد. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح میشود. بچههای گردان از راه میرسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو میکنند. سپس با حالت طنز به همدیگر میگویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس میدهد. ...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حسن معصومیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن معصومیان »
آنگاه که نسیم بهاری لالههای زیبای دشتها را به رقص مستانه وامیداشت و بلبلان به ترانهسرایی در بوستانها میپرداختند، حسن پا به عرصه هستی نهاد. آری! پانزدهمین روز از فروردین 1346 بود که در میان خانوادهای متدین و مذهبی با اولین گریههای خود همنوای بلبلان عاشق شد. دوران کودکی را در سایهسار پرمهر پدر و مادر سپری نمود و برای فراگرفتن علوم زندگی، دوره ابتدایی را در دبستان حاج قطبی آغاز و به پایان برد. سپس وارد مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن معصومیان »
آنگاه که نسیم بهاری لالههای زیبای دشتها را به رقص مستانه وامیداشت و بلبلان به ترانهسرایی در بوستانها میپرداختند، حسن پا به عرصه هستی نهاد. آری! پانزدهمین روز از فروردین 1346 بود که در میان خانوادهای متدین و مذهبی با اولین گریههای خود همنوای بلبلان عاشق شد. دوران کودکی را در سایهسار پرمهر پدر و مادر سپری نمود و برای فراگرفتن علوم زندگی، دوره ابتدایی را در دبستان حاج قطبی آغاز و به پایان برد. سپس وارد مدرسه...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید عنایت الله رمضانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به نجمه کوچک 7 ساله خواهرم نجمه ای ستاره مادر ای پاکی تو پاکی هر فریاد ای نجم ای ستاره کوچک دائی مجید را یادت هست؟ دائی مجید که ریش او را با دست میکندی وقتی که از سفر می آمد ای نجم، ای ستاره دختر انقلاب خورشید را برای تو بخانه خواهم آورد تا خانه پر زنور شود و روزی که میآیم دامانم خورشید است و دستهای تو به تمنا دراز تو بعد از آن چادر نماز را به سرت کن مقنعه را به صورت زن در کنار بیبی به نماز بایست الله اکبر دائی مجید رفت خورشید آورد الله...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به نجمه کوچک 7 ساله خواهرم نجمه ای ستاره مادر ای پاکی تو پاکی هر فریاد ای نجم ای ستاره کوچک دائی مجید را یادت هست؟ دائی مجید که ریش او را با دست میکندی وقتی که از سفر می آمد ای نجم، ای ستاره دختر انقلاب خورشید را برای تو بخانه خواهم آورد تا خانه پر زنور شود و روزی که میآیم دامانم خورشید است و دستهای تو به تمنا دراز تو بعد از آن چادر نماز را به سرت کن مقنعه را به صورت زن در کنار بیبی به نماز بایست الله اکبر دائی مجید رفت خورشید آورد الله...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمود عابری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
چه خوش درخشیدند در میدان حماسه و ایثار، آنان که جز وصال دوست هوای دیگری در سر نداشتند. محمود عابری از حماسهسازانی بود که ۱۳۴۵/۸/۶ در خانوادهای زحمتکش و مذهبی در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) نیریز گذراند. به دلیل مشکلات و عدم علاقه به ادامه تحصیل، از تحصیل بازماند و همراه پدر در امور کشاورزی مشغول به کار شد. وی تا قبل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
چه خوش درخشیدند در میدان حماسه و ایثار، آنان که جز وصال دوست هوای دیگری در سر نداشتند. محمود عابری از حماسهسازانی بود که ۱۳۴۵/۸/۶ در خانوادهای زحمتکش و مذهبی در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) نیریز گذراند. به دلیل مشکلات و عدم علاقه به ادامه تحصیل، از تحصیل بازماند و همراه پدر در امور کشاورزی مشغول به کار شد. وی تا قبل...